تلخ نویسی های لقمانعلی

Friday, August 22, 2008

یک ظرف واجبی

Friday, August 15, 2008

زالزالك هفتم و ارزان شدن تخمه ژاپونی در ایران
چون سخن گفتن از «مجلس» یا «انتخابات»، موجب می شود كه روحیه ام خراب شود و به یاد اصلاحات می افتم كه اگرچه هنوز شروع نشده بود ولی با فتوای حكومتی آقای خامنه ای تمام شد، به همین خاطر، ترجیح می دهم به جای انتخابات یا مجلس هفتم، از زالزالك هفتم حرف بزنم كه مرا به یاد بچگی هایم می اندازد كه می رفتیم و از گوشه مغازه میوه فروشی سر كوچه، مشت مشت زالزالك می دزدیدیم.
باری، پس از پایان انتخابات زالزالك هفتم، همانطور كه در روزنامه ها خوانده اید آقای حداد عادل – وكیل اول مقام معظم رهبری درمیان مردم تهران- وعده دادند كه یك ژاپون اسلامی تحویل امت حزب الله بدهند.
من، كه مرحوم پدرم زردشتی و مادرم آسوری بود و خودم هم اهل مذهب بادم، ولی از این بایت بسیار خوشحال وخرسندشدم و در این جا می خواهم به اختصار پی آمدهای ژاپون اسلامی شدن ایران را به اطلاع شما برسانم.
به نظر من، اولین حسن این كار این است كه تخمه ژاپونی به قیمت نازل تری در اختیار امت همیشه گریان ایران قرار می گیرد. البته اگر به واقع ژاپون اسلامی بشویم، ممكن است كه ختنه كردن تخمه ژاپونی ها ضروری بشود كه تازه بهتر است. ولی از آن گذشته، باید گفت كه فرمایش آقای حداد عادل بسیار به جا و دقیق است چون تا همین جا، یعنی قبل از شروع زالزالك هفتم، تشابهات زیادی بین ایران وژاپون وجود دارد.
- ما نفت داریم و در كنارش، چیز دیگری نداریم و ژاپونی ها ولی هیچ گاه نفت نداشته اند و حداقل در 50 یا 60 سال گذشته، خیلی چیزهای دیگر داشته اند كه ما نداریم و نداشته ایم.
- ما 800-900 سال پیش از سوی مغول ها مورد اذیت و آزار قرار گرفتیم و كارمان به حدی خراب شد كه مجبور شدیم شهر نیشابور را شخم بزنیم. حتی الان هم، به قول بعضی از مورخین گران مایه ما، علت عقب ماندگی فعلی ما گردن این مغول های بیابان گرد است كه آمدند و جلوی پیشرفت و تمدن مارا گرفتند. نزدیك به 60 سال پیش، امریكائی ها- این مغول های كراواتی- هم دو تا از شهرهای بزرگ ژاپون را با بمب اتمی با خاك یك سان كرد. تازه وضع ژاپونی ها از ما خیلی بد تر شد. چون اگر ناكازاكی و هیروشیما را شخم هم می زدند در میان خاكستر اتمی به جا مانده، محصولی به دست نمی آمد و اگر هم محصولی تولید می شد، خوردنش مقرون به صرفه نبود. البته این اقدام نجات بخش امریكائی های «نازنین و نجات بخش» - به قول خیلی از الكی خوش های وطنی- این فایده را داشت كه تا مدتها در آن مناطق در مصرف اشعه ایكس برای عكس برداری صرفه جوئی می شد. چون در اغلب مواقع، تعداد معدود آدمهائی كه باقی مانده بودند تن شان مثل تسبیح های شب نما از دور برق می زد واصلا عكس برداری لازم نبود.
- ژاپونی ها احتمالا پركارترین ملت جهان اند و ما به عوض- اگر به آقای حداد عادل و تنبل هائی مثل خودم بر نمی خورد- در میان تنبل ترین ها، مقام اول را داریم. زبانم لال شود اگر دروغ بگویم. در آن دوره ای كه با زیادی دلارهای نفتی فكر می كردیم فلان غول را شكسته ایم در روزنامه ها خوانده بودم كه یكی از مسئولان پیشنهاد كرده بودكه پیاده روها در تهران برقی و متحرك بشود تا مردم دیگر راه نروند! چون پیاده روها را برقی نكرده بودند در مملكت انقلاب شد! الان هم که الحمدالله دولت معتقد است « تولید مال خره» بلکه برای فراهم کردن شرایط « ظهور» باید هرچیز و همه چیز را از خارج وارد کنیم! وظیفه امت مسلمان عبادت است و اگر وقت نماز نباشد که باید درتظاهرات زنده باد مرده باد و یا حمله به این سفارت و یا آن کنسولگری شرکت نماید.
- ژاپونی ها صنایع اتوموبیل سازی بسیار گسترده و پیچیده ای دارند كه اگر چه بسیار گسترده است و توانسته سهم قابل توجهی از بازارهای جهان را به خود اختصاص بدهند ولی با تمام این اوصاف، به گرد پای پیكان عزیز خود ما نمی رسد. ژاپونی های فرصت طلب و بی پرنسیب هر دو یا سه سال در میون، شكل و تكنولوژی اتوموبیل ها راتغییر می دهند ولی ما بیش از 40 سال است كه پیكان جان را به همان صورتی می سازیم كه در همان اول می ساختیم. یادم هست دوازده سیزده ساله بودم كه وقتی خواستم در پیكان عمویم را باز كنم دسته اش در آمد. نشان به آن نشانی كه تابستان پارسال، تا آمدم در پیكان نوه عمویم را از تو باز كنم، در باز نشد ولی دسته در لای دستم موند. درست مثل همان 40 و چند سال پیش. یا پیكان پسامدرن كه در ایران به نام پراید معروف است. هر پرایدی كه پس از تحویل ازكارخانه روشن بشود و راه برود، حتما یك اشكال اساسی وپنهانی داردو باید در اسرع وقت به كارخانه رجعت داده شود. دیگه ازآتش گرفتن پژوو سمند چیزی نمی گم چون می ترسم استکبار جهانی ازآن سوء استفاده بکنه!
- مصرف سرانه برنج در ژاپون بالاست. هم وطنان گیلانی و مازندرانی ما هم، قبل از ژاپون شدن ایران، مثل ژاپونی ها برنج زیاد نوش جان می كنند ( دروغ چرا؟ درروزگار كودكی و جوانی بنده نوش جان می كردند. الان نمی دانم. ولی فكر می كنم كه الان هم اگر گیرشان بیاید لابد نوش جان می كنند). خدا پدردولت رو بیامرزه که بلائی به سر برنج آورده که گیر مردم نمی آد و در نتیجه، مردم دیگه چاق نمی شن...
- مدل توسعه اقتصادی ژاپن در 50 سال گذشته، بر مبنای كوشش برای افزایش صادرات استوار بوده، در حالی كه ما، در 60 سال گذشته، مدل افزایش واردات را بكار گرفته بودیم و هرساله واردات بیشتری داشته ایم. باوربفرمائید كارساده ای نیست. ما خیلی كوشیدیم و می كوشیم تا واردات ما بیشتر شود. هم برای ما خوب است و هم برای دیگران. ( آخر اگر وارد نكنیم این دلالها و واسطه ها از كجا نان بخورند! شما را نمی دانم، نصف آدم هائی که من درایرون می شناسم، زندگی شان به پورسانت ارزی واردات و به دلالی وابسته است. تازه از این پورسانت «ناچیز»، باید سهم مامور گمرك و معاون وزیر و رئیس عقیدتی را هم كارسازی كنند! ) و معلوم نیست اگر این نفت خدادادی نبود، تكلیف كفن مردگان و آش رشته زندگان ما چی می شد؟ از همه این ها بدتر، مادر وخواهر و زنهامون باید کاملا بی حجاب می شدند چون اگر دلارهای بادآورده نفتی نباشد، پارچه چادرمشکی را از کجا باید وارد بکنیم! ولی غصه نخورید، تا فردا كی مرده، كی زنده! خداراشكر كه فعلا نفت هست.
به خاطر در پیش گرفتن همین سیاست انقلابی، برخلاف ژاپون، آلودگی ناشی از تولید درایران به حداقل رسیده است. شما زمستان و تابستان در خیابان های تهران كه راه می روید، درست مثل این كه در باغ ارم شیراز ویا در هاید پارك لندن قدم می زنید. نسیم خنكی می وزد و بوی مطبوع گریس مست تان می كند.
- ژاپونی ها گیشا دارند و ما هم، در ایران خانه های عفت و اگر این هم مناسب نبوده نباشد، «علما» توانستند با تدوین خبطه عقد مناسب برای صیغه این مشكل را رفع نمایند. البته الان زالزالک هشتم هم دیگه واقعا سنگ تمام گذاشته و دست به کار شده تا مشکل پائین تنه آقایون را با لایحه « چندزنی اش» رفع کنه. خدا یک دردنیا و صد درآخرت به این وکلای آقای خامنه ای درمیان مردم عوض بدهد که فکر اهلیل مردها هم هستند. واقعا من از دست شورای نکبتی نگهبان خیلی شاکی هستم. نمی دانم نماینده انتخاب کردند یا « جارکش!» خبرندارم که آیا گیشا های ژاپنی سایت انترنتی دارند یا نه ولی اخیرادر جائی دیدم كه یكی از «علمای حوزه علمیه» صیغه انترنتی را هم راه اندازی كرده است كه انشاالله مبارك است. پیشنهاد می کنم بعدازهرآخ و اوخی که راه می اندازید، یک فاتحه هم برای آمرزش روح بانیان این فرهنگ غنی بفرستید که به راستی ثواب دارد.
- ژاپونی ها به دوراندیشی مالی در جهان معروف اند ولی اكثریت ما ایرانی ها، از بد روزگار همیشه مقروض ایم و از مایه می خوریم. چو فردا شود، فكر فردا كنیم.
- لباس منزلی كه مردان ژاپونی می پوشند به لباده آخوندها بی شباهت نیست.
- ژاپونی ها كشتی سومو دارند كه معمولا كسانی كه به واقع غول پیكرند یك دیگر را از میان یك دایره به خارج از آن هل می دهند. هركسی هم كه پایش لیز بخورد بازی را باخته است. البته كشتی گیران باید چیزی شبیه كهنه بچه هم به خود بپیچند. در زالزالك هفتم آقای خادم- یكی دیگر ازوكلای مقام معظم رهبری و قهرمان سابق كشتی جهان، درمیان مردم تهران- می تواند وكلای دیگر را از مجلس به بیرون ازمجلس و حتی تا نزدیكی های اوین هول بدهد.
- ژاپونی ها دنیا را با صدور كالا و به خصوص محصولات الكترونیك شان گرفتند و ما هم وقتی كه ژاپون اسلامی بشویم می توانیم به همه جای جهان رمال، جن گیر، جام زن، حجامت كن، قاری، لولهین دار مسجد، علم باز، تعزیه گردان، قوچ باز، بقچه كش، راپورتچی، واگر این ها كافی نبود، دنبلان بز وكلیة آهو صادر كنیم. البته صدور قمه می تواند مددكار كارخانه فولاد مباركه هم باشد كه لابد تا آن موقع، با استخاره ای كه آقای رفسنجانی برای واگذاری این واحد به بخش خصوصی خواهد كرد در بخش خصوصی، دوران شكوفائی ورونق را می گذراند.
- ولی از شوخی گذشته، ژاپونی ها بانك داری شان خراب است و ما هم همین طور.
پس آقای حداد عادل: تا همین جا ما خودمان یك پا، ژاپون اسلامی شده ایم و خودمان خبر نداشتیم.
ونكور- آوریل 2004