تلخ نویسی های لقمانعلی

Monday, September 08, 2008

الهام و عدالت کنگوری:
آقای دکتر الهام سخنگوی دولت خبرداد که دولت جمهوری اسلامی ازدست زنان ایرانی به سازمان ملل متحد شکایت کرده است و منتظر است تا آقای رئیس جمهور در سفری که به نیویورک خواهند رفت، دنبال این شکایت را بگیرند.
خبرنگار ما از آقای دکتر الهام درباره موضوع و تاریخچه این شکایت سئوال کرد. آقای دکتر که بسیار عصبی بودند، پرونده های خود را به شدت روی میز وزارت دادگستری خود پرتاب کرده و در حالی که دهن شان کف کرده بود، گفتند، « شورش را دیگر درآورده اند». خبرنگار ما با ترس و لرز ازایشان پرسید، ببخشید، کی شورش را درآورده است. آقای الهام که هم چنان عصبی بودند، به گوشه دیگر اطاق کار خیلی بزرگشان رفته و پشت میز سخنگوی دولت نشسته و درپاسخ خبرنگار ما گفت: شما دیگر چه جور خبرنگاری هستید؟ مگر خبر ندارید در کنگور امسال هم 64% از قبولی ها دختران و تنها 36% از قبولی ها پسرهاهستند(1). و ادامه داد من به شدت اعتراض دارم که مسئولان کنگور سراسری قوانین دولت را اجرا نمی کنند. ما کلی زحمت کشیدیم و در هیئت دولت، دراین باره قوانینی تصویب کردیم که عدالت اجرا بشود و قبولی ها کنگور 50-50 باشند ولی نمی دانم چرا مسئولان قانون شکنی کرده اند؟
خبرنگار ما پرسید، آقای دکتر، وقتی کنگور برگزار می شود، خوب طبیعی است که هر کس که نمره بهتر و بالاتری بیاورد، قبول می شود.
دکتر الهام درحالی که نگاه سفیه اندرعاقلی به خبرنگار ما می کرد گفت:
خیلی غیب گفتید! ولی تکلیف عدالت کنگوری چه می شود؟ اگرچند تا خواهر بیشتر پذیرفته می شدند، خوب، قابل تحمل بود ولی مجسم کنید که از 437000 نفری که پذیرفته شده اند، حدودا 280000 نفرشان این خواهران هستند. خوب این یک فاجعه ملی است! از آن گذشته، مسئله این است که ما در این چند سال برای این که بتوانیم عدالت کنگوری را برقرار کینم، این همه منابع صرف طرح امنیت اجتماعی کردیم تا بلکه خواهرهای محترم، اعصاب شان خراب بشود و کمتر درس بخوانند و کمتر بتوانند حواسشان را سر امتحان متمرکز کنند، ولی نشد. نمی شود. حتی نسبت به سالهای قبل، درصد قبولی خواهران بیشتر شده است. خوب اگر جلوی این روند مخرب را نگیریم، لابد تا چند سال دیگر، باید همه استادان مرد را هم از دانشگاهها بیرون کنیم، چون همه دانشجویان یا حداقل بخش اساسی شان را خواهران تشکیل می دهند. این تغییر نه قابل قبول است و نه قابل تحمل. قوانین جزائی مان را چه بکنیم؟ اگر بیشتر دکترهای مان و درس خوانده های دانشگاهی مان زنان باشند، ما چگونه می توانیم این اصل اساسی اسلام ناب محمدی را دراین مملکت اسلامی حفظ کنیم که دیه بیضه چپ مردها از دیه زنها بیشتر باشد! اگر قرار باشد همه دانشجویان دانشکده حقوق دختر ها باشند، لابد چند سال دیگر، می خواهید که برخلاف اصل انقلابی و پیشروانه اسلامی، خواهرها قاضی هم بشوند! نمی دانم متوجه مشکل ما می شوید، یاخیر؟
خبرنگارما که کمی هم دستپاچه شده بود و نمی دانست مصاحبه را چگونه ادامه بدهد، لبش را با زبان تر کرد و با ترس و لرز گفت، آقای دکتر، برای کنگور سال آینده چه برنامه ای دارید.
آقای دکتر الهام از پشت میزی که نشسته بودند بلند شده و دوباره پشت میز وزیر دادگستری نشستند و در حالی که قیافه شان به یک باره خیلی فکورانه شد، گفتند، والله دروغ چرا، یک مشکل دیگر هم پیدا کرده ایم. یعنی الان من نمی دانم با این لایحه حمایت خانواده و به خصوص اصول انقلابی 23 و 25 آن چه بکنیم؟
و بعد درحالی که به جلو خم شده بود و صدایش را آهسته تر کرده بود، به خبرنگارما گفت اگر قول بدهی که این تکه را منتشر نکنی، من حتی فکر می کنم که ما باید دراین لایحه چند تا ماده هم برای چند شوهری بگذاریم. چون با وضعی که دردانشگاهها پیش می رود، درآینده ای نزدیک اغلب مردها که نه سواد دانشگاهی دارند و نه کار و حرفه ای بلدند باید خانه نشین بشوند. البته خوشبختانه، مشاغل زیادی درایران ایجاد نمی کنیم ولی اگر بخش عمده این مشاغل بخواهد با زنان پربشود، مردان حتی برای گذران زندگی هم که شده باید مقوله چند شوهری را بپذیرند- البته مجبوریم حتما ذکر کنیم که خواهران هم مشروط به برقراری عدالت کامل بین شوهران و بدون این که نیازی به اجازه شوهر اول باشد، می توانند شوهر بعدی را اختیار نمایند. ولی واقعا خیلی مشکل پیچیده ای شده است. با این وضعیتی که دارد پیش می آید، فرض که ما این قانون فعلی را تصویب کردیم، فایده اش چیست! برادران حزب الهی و غیر حزب الهی از کجا زن دوم و سوم و بعدی را گیر بیاورند که هم شب بغل شان بخوابند و هم روز دو تا بامبی بکوبند برسرشان! بدی دانشگاه این است که زنان دانشگاه رفته، زیر بار این اصول انقلابی نمی روند! یعنی دروغ چرا قاعدتا نباید بروند.
و بعد بدون این که خبرنگارمان چیزی بگوید، آقای دکتر ادامه داد: ولی خواهران نماینده مجلس از این نظر خیلی استثنائی هستند. آنها را که کنار بگذاریم، من اصلا در این فکرم که اگر این طور بشود، اصولا فایده این لایحه بی مصرف چیست؟ سخن گوی دولت دراین جا مکث کرد و خبرنگار ما دوباره پرسید، آقای دکتر از شما در باره کنگور سال آینده پرسیده بودم که برایش چه برنامه ای دارید؟
آقای دکتر این بار رفتند کنار پنجره و پشت میز حقوق دان شورای نگهبان شان نشسته و گفتند: فکر می کنم که باید این موضوع را ببرم به شورای نگهبان که اصلا کنگور را لغو کنیم. وقتی کنگور را لغو کردیم آن وقت، دست مان کمی باز می شود تا سعی کنیم عدالت کنگوری را برقرارکنیم. البته انجام مفید این برنامه برنامه ریزی زیادی می خواهد. نه فقط باید از صندوق ذخیره ارزی برای گسترش دانشگاه پیام نور برداشت کنیم بلکه باید فتیله بعضی از دوستان را در باره دانشگاه آزاد پائین بکشیم که مسئولان خودسر این دانشگاه نخواهند با انجام کنگور در برنامه های دولت مهرورز خرابکاری نمایند.
و بعد بدون این که منتظر سئوال بعدی خبرنگار ماباشد، آقای دکتر ادامه دادند، آخ آخ گفتم خرابکاری، دست روی دلم نگذارید، از آقای هاشمی و آقای خاتمی که انتظاری نداریم، ولی این روزها آقای ناطق نوری هم به جرگه خرابکارها پیوستند. و بعد به ساعت شان نگاه کردند، و گفتند، ببخشید، باید بروم. باید بروم. تلفن دستی شان را از جیب شان درآورده و شماره ای را گرفتند و بعد از سلام و احوال پرسی، گفتند:
چون در « ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» که من رئیس اش هستم یک جلسه مهم دارم، به دانشجویان خبر بدهید که امروز نمی توانم سرکلاس حاضر بشوم. و بعد به سرعت و با عجله از اطاق کار بزرگ شان رفتند بیرون.
1-
http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?14217

پ.ن: یادش بخیر.... قبل از روی کارآمدن جمهوری اسلامی می گفتند« توپ، تانک، مسلسل... دیگر اثر ندارد». حالا، هم، « تقسیم جنسی» « ترکیب جنسی»، « گریه و زاری جنسی»....نع! فایده ندارد. عرض خود می برید و زحمت این خواهرها روا می دارید
دخترها: به سلامتی شما
!

Saturday, September 06, 2008

فرقشون اینه که آقای احمدی نژاد چرب نمی کنه و آدم دردش می آد ولی آقای خاتمی کلی گریس، کره و وازلین می زنه و آدم تا می آد بفهمه می بینه که گردنشو نمی تونه تکون بده....