تلخ نویسی های لقمانعلی

Monday, March 26, 2007


Thursday, March 01, 2007

اندرمناقب زیادی « حقوق» درایران

آقای متکی در ملاقات با همتای اسپانیائی خود گفت،«ايرانيان نگران از بين رفتن حقوق هسته‌اي خود هستند»،
والله دروغ چرا ما اصلا خبر نداشتیم که « حقوق هسته ای» داریم تا بعد درباره اش نگران بشویم! البته من می خواهم از طرف شخص شخیص خودم- نه هیچ کس دیگر، چون ایرونی ها در این سالها آن قدر سخن گو و نماینده پیداکرده اند که حساب و کتاب از دست همه دررفته - خدمت آقای وزیر امورخارجه عرض بکنم که جناب آقای متکی، یک رحمی هم به ما بکنید. ما اصلا مانده ایم که با این همه « حقوق» چیکار بکنیم! حداقل این « حقوق هسته ای» ما را می دادید آقای احمدی نژاد با خودشان ببرند سودان. به آن نان و نمکی که من و شما با هم خوردیم اصلا وابدا اهل طنز و مزاح و متلک پرانی نیستم. من ایرانی از زیادی «حقوق» نمی دانم چه کنم؟ لطفا تکلیف منو روشن کنین. از کجا شروع کنم که خدا خوشش بیاید!
آیا دولت برای من- زن و مرد فرق نمی کند ولی بخصوص مهرورزی دولت شامل زنان می شود- درتعیین پوشش محدودیتی ایجاد می کند؟ البته که نمی کند و من با « حقوق» کامل هر طور که دلم بخواهد لباس می پوشم. اصلا آدم وقتی به لباس خانمها درایران نگاه می کنه می بینه که آیا زنها در سوئیس وسوئد آیا این همه « حقوق» دارند که هرچه دلشان می خواهد « مانتو» بپوشند و برای این که موی سرشان کثیف نشه روسری سرشون بزارن!
آیا کتاب و نشریه قبل از انتشار بازبینی و سانسور می شوند! استغفرالله! استغفرالله! اصلا مهم نیست که د رباره چه می نویسیم ولی « حقوق» کامل ما رعایت می شود.
آیا در این 28 سال پیش آمده است که روزنامه ای را بسته باشند! نغوذبالله! اصلا دولت فخیمه چند تا از سردبیرانی را که به خاطر کهولت سن می خواستند، بازنشسته بشوند با من بمیرم تو بمیری برگردانده سر کار و با پرداخت « حقوق» مکفی از آنها خواسته که هفته ای یک روز به دفتر روزنامه سر بزنند تا چراغ آن نشریه خاموش نشود و « حقوق» من وشمای ایرانی برای دسترسی با اطلاعات تازه رعایت شود.
آیا به حال کسی را به خاطر ابزار عقیده و یا فعالیت سیاسی گرفته اند؟ پناه بر خدا! زندانی سیاسی در نظام « مقدس» جمهوری اسلامی! غیر ممکن است. احمد باطبی وزرافشان و امیرانتظام و چند تای دیگر، به واقع به دلیل« حیف ومیل در بیت المال» در زندان اند والی « حقوق» کامل شان در حوزه های دیگر رعایت می شود. برای این که « همسر آقای احمد باطبی» خیلی دلتنگی نکند اورا هم به زندان بردند که برابر ی کامل «حقوق» ایشان با همسرشان رعایت شده باشد.
آیا در همه این 28 سال حتی یک نفر را در ایران اعدام کرد ه اند؟پای بندی جمهوری اسلامی به « حقوق» ما آن قدر زیاد است که بالکل مجازات اعدام را از حقوق جزائی مملکت حذف کرده است تا حقوق مردم رعایت بشود.
آیا در جمهوری اسلامی پیش آمده که کسی با حیف و میل « حقوق» مردم و « بیت المال» حتی 5 تا صد تومانی استفاده برده باشد و به دام سربازان گمنام امام زمان نیافتاده باشد و الان هم در اوین یا جای مشابه دیگر آب خنک نخورد؟ جواب را آنها که ریگی به کفش ندارند خوب می دانند.تمام تاکید دولت بر حفظ حقوق حقه مردم است.
در این 28 سال هم به تعداد موی سریک آدم مو دار- نه من که سرم مثل به کف دستم می گه زکی- با حفظ «حقوق» کامل مردم انتخابات در این مملکت بر گزارشده است. آیا هرگز پیش آمده که کسی در این انتخابات مداخله کند! یا رای قلابی به نفع کسی داده باشند! یا کسی را که می خواسته برای حوزه ای نامزد بشود، از نامزد شدنش جلوگیری کرده و « حقوق» اش را پایمان کرده باشند! باز هم جواب همه این سئوالات روشن است و بحث بر نمی دارد.
آیا در این28 سال هیچ پیش آمده است که دولتمردان با انتصاب بستگان سببی و نسبی خود به مقامات حکومتی « حقوق» دیگران را غصب کرده باشند! البته که نه! الحمدالله هیچ وقت پیش نیامد که برادر رئیس جمهور، هیچ کدامشان نه فقط این آخری- کاره ای شده باشد! یا فلان وزیر ویا استاندار هم اعضای فامیل اش را به مقامات بگمارد. همه این ها برای حفظ و احترام به « حقوق» بوده مردم است.
آیا هیچ پیش آمده است که در این 28 سال با نقص حق حریم شخصی به خانه کسی ریخته باشند و « حقوق» اش را پایمال کرده باشند! آیا برای هیچ جشن عروسی یا تولد پیش آمده که با ورود سربازان گمنام امام زمان مختل شده باشد! به هیچ وجه. به هیچ وجه. حفظ « حقوق» و شئونات مردم به قدری برای جمهوری اسلامی مهم است که حتی وقتی همسایه هاهم به آنها تلفن می زنند به خانه کسی نمی روند تا « حقوق» مردم پایمال نشود.
آیا هیچ پیش آمده است که مینی بوس یا ماشین سپاه و وزارت اطلاعات کسی را در خیابان یا کوچه گرفته و به کمیته برده باشند! آیا در همه این 28 سال، هیچ وقت « قتلهای زنجیره ای» داشتیم! استغفرالله استغفرالله! جمهوری اسلامی و تعرض به « حقوق» افراد این دو با یک دیگر مثل جن و بسم الله اند! براساس پژوهشهای استاد گرامی ملاحسنی کانادائی، خانم کاظمی هم پایشان در زندان لیز خورد و زمین خوردند و به تعاقب آن درگذشتند نه این که قاضی با لنگه کفش کوبیده باشد به گیج گاه ایشان. یا این که ایشان را شکنجه کرده باشند.
خلاصه کنم آقای متکی، به جان شما نباشه به جان خانم والده، من یکی این قدر « حقوق» دارم که دیگر دارم از زیادی « حقوق» بالا می آورم و اصلا هم نگران «حقوق» هسته ای نیستم.
راستی، مشخص نکردید که این « حقوق هسته ای» شامل « هسته خرما» هم می شود یا فقط « هسته قیسی » و « هسته زردآلو» است ؟ بالاغیرتا حتما امتحان کنید که « هسته های زردآلو» تلخ نباشند چون با این کمبود و گرانی شکر وبعلاوه مرض قند پیش رفته ای که دارم، برایم امکان ندارد که برای شیرین کردن دهنم وقتی با هسته زردآلوت لخ شد، شربت بخورم. هم شکر نیست و هم من مرض قند دارم.
باقی بقایتان

Labels: